سلام
اينم حرفيه!
دوست دارم دوست دارم
قد تمام آدما ،قد تمام عاشقا
دل بردي و پنهون شدي
از من چرا اي بي وفا
از من چرا، از من چرا؟
عاشق شدم عاشق شدم
از چشم من پنهون نشو
تنها شدم تنها شدم
تنها نرو تنها نرو
پر ميکشي تا آسمون
من خسته بي بال و پر
روزي که برگردي دگر
از من نميبيني اثر
به عشقم ميسپارمت
خوبي خانم؟؟چه خبر ؟؟ چرا آپ نمي كني ؟ شوهرت چه طوره ؟؟ خودت چي كار كردي ؟؟ من اصلا از وحيد خبر ندارم نمي دوني چرا اينطوري كرده و رفته ... خيلي نگرانشم ....
خبري شد بهم خبر بده
دوست دارم مراقب خودت باش
وبلاگ خوشگلي دارين.
شعر زيبايي بود.
موفق باشيد.
مرسي كه به من سر زدين.
واي ي ي ي ي ي ي ي ي!!!!!!!!!!!!!!!
زينبي سلام.
ميدوني باز چشم بهاين صفحه كامنتت افتاد دلمو برد واسه همين اولش غشيدم!
خانمي تكليف من با موبايلت چيه چيكارش كردي آخه فاطمه چند روزه به شدت مريضه منم گير اونم.تازه امتحانا رو هم بهش اضافه كن. يه كلاف سردر گم.چون ميدونم به دل نميگيري منم پررو پررو ميگفتم آجي از خودمونه حتما ميدونه سرم شلوغه. مگه نه؟! تو ميدوني مگه نه؟ اگه بگي نه ميكشمت!!!( دور از چشم جواد آقا اينجوري ميگما والا ما كه خيلي مخلصيم)
زينبي خيلي دوست دارم
دعا كن فاطمه خوب شه زود زود ميام
باي
بسم الله...
سلام...
ممنون از حضور گرمتون...بله من بيست و يكسالمه... چرا به وبلاگم نمياد سنم كم باشه؟ انشالله بزودي از آقا مرتضا مطلبي رو روي وبلاگم ميبينيد...سبز و پيروز باشيد ....يا علي و خدانگهدار
سلام زينب جونم مهربونم
خوبي؟
منم دلم اندازه يه دنيا برات تنگ شده بود. مرسي از تبريكاتت عزيزدلم
منم خيلي دوست داشتم كه هر روز مثل سابق ميومدم و باهاتون در تماس بودم ولي خب شرايطم رو ميدوني كه
اومدن مامان اينارو تبريك ميگم ايشالا كه هيچوقت دلتنگ نباشي مهربونم. آره دلم هواي فرزانه رو هم كرده. گفتم خبري ازش نيستا. خوب شد گفتي كه درگيره كاراي مامانشه وگرنه دلواپسش ميشدم. اگه با عليرضا در تماس بودي از قول من خيلي خيلي بهش سلام برسون. اگه وقت كردم خودمم ميرم پيشش.
زينب جونم بازم ميگم دلتنگ نباش همه چيز درست ميشه!
مواظب خودت باش. تا بعد
بوس بوس بوس
بين خودمون باشه!
عاشق شدم!
دلواپسم
گرفته راه نفسم!
دلهره دارم كه بهش ميرسم يا نميرسم!ميدوني عاشق كي؟بايد چشاتو ببندي تا ببينيش!
تو دلته!داره بهت حال ميده!آه!
چه حالي ميده1
يگريش تو آغوشت!صداي نفس كشيدنت تند ميشه!بدنت گرم ميشه!يعني ميشه اينطور بود؟تو فكرشم كه يه روز دستمو بيره ببرتم پيش خودش!اما خودش فعلا دلش نميخواد!
شايد من كم لياقتم!اما مگين مهربونه!
مهربون؟تا حالا كمكت نكرده؟بذار فكر كنم!تازه ميخواي فكر كني؟همين كه ميتوني فكر كني كمك نيست؟اينم حرفيه!ميشه حسش كرد؟اره!ميشه خدا رو حس كرد!چه طور!كافيه چشاتو ببندي!خودش مياد ميگيرتت تو آغوش!ميشه ببوسيش؟اون اينقدر ميبوستت كه همه چيز از يادت ميره و مست ميشي!پس مستم ميشي؟نه!تا نچشي نمي فهمي چي ميم!اما مگه نميگي كه هم تو دل من هست هم تو دل تو؟آره!
مگه ميشه همه مون عاشق يكي بشيم!اون يكي نيست!بلكه همه هست!نميدونم!
شايد تو هم بگي من ديونه شدم خانم زينب!اينم يه جوريشه ديگه!بايد ساخت!سلام به آقاتون برسون!خداحافظ!
خوبي عزيزم
ممنون كه به فكرمي
چشم اپم ميكنم
فقط به خاطر تو
ايشالا بارونم بياد
تو هم مواظب خودت باش
دوست دار گلم باباي
سلام آبجي خوب و مهربون من!
خوبي؟خوشي؟
ممنون كه بهم سر زدي!
حسابي شرمنده هستم!
ديگه روم نميشه بيام وبت!
شما هم كه اساسي مارو چوب كاري كردي!
اما جدا يه سري مشكلات داشتم كه نميتونستم بيام!
بازم ممنونم ازت!
راستي!
يه مدته كه فكر ميكنم يه خورده باهم قريب شديم!
البته فكر كنم مقصر منم!
اما چيزي كه هست ديگه حرفاي تو حرفاي اون آبجي زينب من نيست!
يه جورايي حرفا عوض شده!
يه جورايي آدما عوض شدن!
البته منظور شما نيستينا!
خودم هستم!
دلم ميخواد همونجوري مثه قبل حرف بزنيم!
دوست دارم بيشتر باهات حرف بزنم!
نه اينجا جاش هست و نه فعلا ميشه گفت!
ممنون كه برام دعا ميكني!
يه سلام مخصوص به آقا جواد همراه با سس اضافي از طرف من كنيد و بهشون خيلي سلام برسونيد!
يا علي!
بسم الله...الحمدلله الذي جعلنا من المتمسكين بولاية اميرالمومنين علي بن ابي طالب و الائمة المعصومين عليهم السلام...عيد غديرتون مبارك....
خوش به حال آقا توحيد عزيز
حال اقا جواد خوبه؟
چي كارا ميكني چه خبر از خودت وداداش حميد؟
دلم خيلي برات تنگوليده