سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شعری برای تو ...


ساعت 2:48 عصر چهارشنبه 86/9/21

 

به اندازه ی یک دلبستگی عمیق ، برایت گریستم

و تو به اندازه ی یک وابستگی برایم گریستی !!!

ریشه ی احساساتم را در دریای ژرف خیالت آبیاری کردم

گریستم و تو نیز گریستی !!!

من از دلبستگی و تو از وابستگی

من فنا شدم و تو ماندی . 

 

فنا شدن : یعنی یه ماه بدونه نور!!!!!!!!!!!!!!!

پ.ن:

چون این پستمو توی اون وبم آپ کردم وخودم ندیدم و فقط دو یا سه نفر از دوستان دیدن دوباره آپیدم.


¤ نویسنده: ز . هیوا

*تپش سایه ی دوست*( )

3 لیست کل یادداشت های این وبلاگ

خانه
وررود به مدیریت
مشخصات من
 RSS 

:: بازدید امروز ::
8
:: بازدید دیروز ::
2
:: کل بازدیدها ::
33033

:: درباره من ::

شعری برای تو ...

ز . هیوا
این شعر را برای تو می گویم در یک غروب تشنه ی تابستان در نیمه های این ره شوم آغاز در کهنه گور این غم بی پایان این آخرین ترانه ی لالاییست در پای گاهواره ی خواب تو پیچد در آسمان شباب تو

:: لینک به وبلاگ ::

شعری برای تو ...

::* ماندنی ها*::

بهار 1387
زمستان 1386
پاییز 1386

:: همراهانه شعری برای تو::

عاشقانه *آبجی فرزانه*
همسفر*آبجی شبنم*
توحید نامه*بابا توحید*
ارباب شیاطین *داداش مجید*
ته تغاری خانواده*آبجی زهرا*
به یاد ماندنی (2)*آبجی شیوا*
بی تو هرگز... *آبجی مرجان*
عجب روزگاریه*آّبجی زینب*
آتش عشق*آبجی آرمیتا و آبجی عسل*
عشق من خدا*داداش مهدی*
کالسکه سوار*آبجی شانیا*
وجزلبخندچیزی نگفت...*داداش مصطفی*
وب نوشت*داداش محمدرضا*
دل نوشته های من
کاش در دهکده عشق فراوانی بود*داداش علیرضا*

:: خبرنامه وبلاگ ::