سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شعری برای تو ...


ساعت 4:18 عصر دوشنبه 86/9/26

 

بنام او و به یاد او

سلام دوستانه عزیز.

اومدم بگم شرمندم بخداآخه یه اتفاقی افتاده. چه اتفاقی؟ من نمیتونم واستون کامنت بزارم

من هر روز به اونایی که هر روز سر میزدم سر میزنم اما نمیتونم کامنت بزارمآخه این سیستمم رو

بلاگفا حساس شدهکفرمنو آورده بالا  آخه این طوری شده اگه من به یه پست نظر داده باشم

بخوام دوباره روزه بعد کامنت بزارم کامنتمو ثبت نمیکنه  تا دفعه دیگه که شماها آپ کنین

کاش همتون وبتون توی پارسی بود خلاصه منو ببخشین فکر نکنین بی وفا شدم نه بخدا این جورایا نیس.

آبجی فرزانه ، آبجی طلیعه ، داداش وحید ،بابا توحیدم ،پاییزان که اصلا پسته جدیدشو ندیدم وهمه ی دوستان

منو ببخشین.

فعلا تا آخره هفته که با یه آپ در خدمته شما دوستان هستم یاعلی


¤ نویسنده: ز . هیوا

*تپش سایه ی دوست*( )

3 لیست کل یادداشت های این وبلاگ

خانه
وررود به مدیریت
مشخصات من
 RSS 

:: بازدید امروز ::
6
:: بازدید دیروز ::
2
:: کل بازدیدها ::
33031

:: درباره من ::

شعری برای تو ...

ز . هیوا
این شعر را برای تو می گویم در یک غروب تشنه ی تابستان در نیمه های این ره شوم آغاز در کهنه گور این غم بی پایان این آخرین ترانه ی لالاییست در پای گاهواره ی خواب تو پیچد در آسمان شباب تو

:: لینک به وبلاگ ::

شعری برای تو ...

::* ماندنی ها*::

بهار 1387
زمستان 1386
پاییز 1386

:: همراهانه شعری برای تو::

عاشقانه *آبجی فرزانه*
همسفر*آبجی شبنم*
توحید نامه*بابا توحید*
ارباب شیاطین *داداش مجید*
ته تغاری خانواده*آبجی زهرا*
به یاد ماندنی (2)*آبجی شیوا*
بی تو هرگز... *آبجی مرجان*
عجب روزگاریه*آّبجی زینب*
آتش عشق*آبجی آرمیتا و آبجی عسل*
عشق من خدا*داداش مهدی*
کالسکه سوار*آبجی شانیا*
وجزلبخندچیزی نگفت...*داداش مصطفی*
وب نوشت*داداش محمدرضا*
دل نوشته های من
کاش در دهکده عشق فراوانی بود*داداش علیرضا*

:: خبرنامه وبلاگ ::