وبلاگ :
شعري براي تو ...
يادداشت :
سلام بر محرم ...
نظرات :
8
خصوصي ،
71
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
<
1
2
3
4
5
>
+
اربابي
هههه
شيوا خانومو
+
اربابي
همه جا رو تعطيل کرده بودند
نميدونم ما چه گناهي کرده بوديم بايد ميرفتيم
+
اربابي
+
اربابي
من اگه اين ترم معدلم 20 نشه تقصير ايناست
من مشکل نداشتم
اينا نذاشتن من معدلم 20 بشه
+
اربابي
+
اربابي
بعدشم که همه استخونام درد گرفته بود
ارنجمو که نميتونم تکون بدم
+
اربابي
کاشکي ابجي زينبي ميامد فوتش ميکرد خوب ميشد
+
اربابي
خلاصه تو اين برف و سرما ساعت 7 رسيدم خونه
وقتي رسيدم باورم نميشد
يه کم گيج ميزدم
+
اربابي
+
اربابي
بعدشم که ميخواستم برگردم خونه ماشين گير نميامد
هيشکي حاضر نبود ترمز کنه من سوار شم
ديگه تازگيا حرمت ارباب و رعيتي هم از بين رفته
+
اربابي
اصلا هم ماشين گير نميامد کلي دعا ميکردم و قران ميخوندم تا ماشين گيرم ميامد.
فکر کنم 1 دور کل قران و از حفظ خوندم
+
اربابي
اصلا هم احتمال نميدادم به موقع برسم ولي خدا رو شکر راس 2.02 رسيدم دانشگاه
+
اربابي
بعد ظهر که به بدبختي رفتم داشنگاه
ساعت 2 امتحان داشتم
ساعت 11.45 از خونه زدم بيرون
يک برف سنگيني هم ميامد که نگو
+
اربابي
امروز اينقده بهم سخت گذشت
سر امتحان که دقيقا 2 ساعت داشتم مينوشتم
استاده هرچي بلد بود و نبود تو امتحانش اورده بود
+
اربابي
حيف که به تو قول دادم وگره بيخيال درسو دانشگاه و زندگي ميشدم اصلا
<
1
2
3
4
5
>